تنهاترین تنها منم....
پایانم نزدیک است....
"نبودم" را تمرین کن...
در دفتر خاطراتم نوشتم:عشق زیباست!
معلم دفتر را دید گفت:این رویاســــت.. !
گفتم:معلم تو از عشق چه دانی؟؟
گفت:آدم عــاشق همیشه تنهاست...
واگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم
این شعر،تا ابد با تو خواهد زیست
حتی وقتی که من دیگر نباشم
یا وقتی که دیگر میان ما عشقی نباشد
شعر عاشقانه،بیشتر از آدمها می ماند
عاشقانت تو را ترک می کنند
اما شعر عاشقانه
همیشه با تو خواهد بود
پس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم!
شعری از اعماق جان،
که مرا به یاد تو آورد...
شعری که همیشه با تو بماند...
چه شبهایی که من بی تو، خزان عشق را دیدم
ولی از عشق گفتم باز، کنار غصه روییدم
بلور اشک های من، همان آغاز تنهای ست
مرور خاطرات دل، عجب تکرار زیبایی ست...
بمان با من که بی تو، صدایی خسته در بادم
در این اندوه بی پایان، بمان تنها تو در یاد
شبیه برگ پاییزی، پر از احساس دلتنگی
دلت مانند یک دریا، زلال و صاف و بیرنگی...
قصه عشقت را به بیگانگان نگو... چرا که این کلاغهای غریب بر کلاه حصیری مترسک نیز آشیانه می سازند....
مترسک گفت: ای گندم گواه باش که مرا برای ترساندن آفریدند... اما من عاشق پرنده ایی بودم که از ترس من از گرسنگی مرد.... !!!
هفت شهر عشق ، شهر اول : نگاه و دلربایی ، شهر دوم : دیدار و آشنایی ، شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی ، شهر چهارم : بهانه ، فکر جدایی ، شهر پنجم : بی وفایی ، شهر ششم : دوری و بی اعتنایی ، شهر هفتم : اشک ، آه ، "تنهایی..."
<-PollName->
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 31
بازدید کل : 42511
تعداد مطالب : 105
تعداد نظرات : 30
تعداد آنلاین : 1
Alternative content